[قسمت اوّل]

شهر فرنگ از همه طرح و رنگ با قیمتهای کم

حاجی ارزونی بخر

صورتهای رنگ و وارنگ

سرخاب سفیدآب به صورت

هفت قلم آرایش، گاو ابلق، رنگین کمون هفت رنگ

خاکشیر و رنگینک واسه بُنیه بعد بازی هفتسنگ

بخر و ببر خونه دار و بچه دار

پیر سرپا، جوون سرحال، زنبیلو بردار و بیار

چون، خر ما از کرّگی دم نداره

سیاهم

بی رنگ و بی نقاب، کارگر سینه چاک

برو بزار باد بیاد، حق منه زیر پات

گربه رقصون میشم، نخ میگیرم نخ میدم، ارباب طناب ننداز دور دست و پام

تا بفهمم کجام

دست راست و آزاد کن که بدن اعمال تورو دست راست

قر میدم میرقصم، ببین ازت میترسم

میگی کارکن کارکن، لعنت به این کالبد، پشت گردنم بارکُد

اگه زن منم حال کن با پایین تنم

اگه مَردم که جای تَرکه نشسته پشت کمرم

لَ لَ لَ شعرم بلدم لَ لَ لَ قیچی بزن به پای چپ نیست به ضررم

بند هر طرفم خب اینم اشک شوقِ

خیس نمیشه مُژه، ببار آب توبه س

نون سر سفره س، قوت کمه محرز

ولی راضی به این لقمه م، رها آویزونم از دو وجه

[همخوان]

برقصون عروسک خیمه شبم

با گچ خونه بکش رویامو نقش بزن

با هرسازی محاله لی له نرم

وگرنه نخ نده میام هی به عقب

[قسمت دوّم]

از اوّل شخص مفرد به راوی، قصّه رسید به جایی

که سیاه میخواست بشه آبی، یا شایدم سفید

با هرلحظه ای که میگذشت دل به دریا میزد، بیشتر

نقشه میچید بنام آزادی واهی

مگه نه که کاچی بهتر از هیچی

بند دست و راست و پای چپ قیچی

زده شد اشک شوق از چشمهاش بارید

هیچوقت گریه نکرد باری به هرجهت بادی وزید

میخواست رو دوپا بایسته مثل طفل نوپا

خدا بِبُر دست چپ نویسنده اگه ارباب پاره نکنه بند دست چپ بنده

از راوی به شخص بنده، سیاهم نگاهم نمیکنن با خنده

روم زرده، معلومه یا که نه

همیشه عزادارم کسی نداره داغ من

نخ نماست لباسم، بند دست چپ و باز کرد

پای راست و میکشه عقب

بدنم روهواست، مهربون ترینشم به من رو نداد

حتی ماهی که رنگی رنگیه پولکاش

مذهبم اجباری، زبونم زبون سرخ، سرمایه دار با جیب پر

زندگی میکنه مفت ولی من … با اینحال بازم شُکر

پای راست و آزاد کن، کلام آخره

پابوسم دستبوسم، دین من این باوره

[همخوان]

برقصون عروسک خیمه شبم

با گچ خونه بکش رویامو نقش بزن

با هرسازی محاله لی له نرم

وگرنه نخ نده میام هی به عقب

سیاه هیچوقت گریه نکرد

هیچوقت

[قسمت پایانی]

بُرید نخ پای راست و تُهی از دغدغه

بعد آسمون بارید

کثیفی و شست از صورت سیاه

پایان شب تاریک


زیرصوت | صدای زیر زمین

[ورس یک]

صلح زنگ تفریح میون دو جنگ

زیرِ نیمکت چشم بذاری رو خوابِ موشک

خون گلو رو گاهی ، خون

مهمونِ نامحرم بی امون مایی

چشم بذار قایم شم ، چشم بذار رو بالشتک

پیدام کنی خواهشا ، سیرآبم کن تا تشنه ام

از کریم خان بگیر تا نمره ی هفت

فعلی که نمیشه صرف

رفت رفت رفت ، دق کرد

راه نمیده بدون قید و شرط

من ، پشتِ ویرگول گیر کرد

علی علی علی ، نمایش شور علی

رقص پرچم علی

وصلت مصراع با مصراع شعر تووی بیت اول علی

نثر روی ماه علی ، شرار گونه ها علی

رفیقِ بوسه ها علی ، کبریت به بوته ها علی

دهن به دهن ، سینه به سینه

دوشادوش تا وقتی خون توو رگا بمیره

اتاق سیاه و پنجره سفیده

قلم مصوره تا حنجره بگیره

[ورس دو]

بدم دَم بدم بشه زمزم تشنه ی تشنه ی رهائیم

زمین زندانه ، زندان تن توو لحظست

فرسنگ ها راه میرم و میشم کج فهم تر

شاید قطرم وصله به دریای وعدت

بدم دَم بدم بشه زمزم تشنه ی تشنه ی رهائیم

زمین زندانه ، زندان تن توو لحظست

[ورس سه]

مسافر نیست به نیست نه

مسافر چیست به چیست نه

مسافر هست به هستم مهم تاثیر رو موقعیت هاست

خطا جایز نیست ترس میگذره با شتاب

چشم به هم بذار میرسه وقت وداع

مرثیه عه هزینه چی چرا چون

تیتر قرمز و لکه های بی انتها بود

بزن ببر ، بشو بکن

فعل میشم هر اما و کاش و اگر هزینست به تجربه

دسته ی کلاغای عزادار هندسی

مشغول به مردگی ، به دو به دو به هفت

نقطه چین چینه دامن آسمون

منم جان شمس ، زهر و پادزهر منم

فقط جای رفیقامون که نیستن خالی هم منم

منم منم منم منم

مکن ای صبح طلوع ، منم

منطقِ بی زبون ، حرکت بی امون

دسخط آبرو ، دوم آذر منم

چهارشونه ی لاغر ، اول شخص مفرد

قصه ی اشک و لذت ، منم منم منم

منم من ، دیوار دیوار دیوار مکعب

شکستنی تر از ایناست

نشون بده چند مرده حلاج داری پشتِ دست

ساحل نمک گیر کردی به خوشه وصل

پر بکش ، کلاغ پر ، تویی ، سفید پوشیده گر

زمینِ سلامت

[ورس چهار]

میگه مردگان این سال ، عاشق ترین زنده ها بودن

بودن؟ هستن رفیق بگرد هست ببین

آژیر قرمز و آبی ، آزیر امضای چنگ به خاک

نه مثل قصه ی یه برف و ردّ پا

بزنیم دست و پا ، بکنیم گرد و خاک

برگ و باد برقصن هر چند دارن کم و کاست

بیا جهانو فتح کن دیگه راحته

چاقو که نیست کاغذه

چاقو که نیست ، خیس بشه تیز نیست

لنزو بکش بالا روی بینیت

نه حرفی هست نه استعاره

با تیراژ هزار تا استخاره

سادست به قولِ خودت رسولی

من هنوز گیجم گیج دردِ کبودی

جراحت فلز یه پوست پاره یِ ماشین

نور به ستاره پاشید نقش اول بازی

آشناست تاب به دست و دستا به وضوح

شکسته نویسی از افعالِ تو بود

تو بود ، به امضای بی رنگ دستای شعور

زاویه ما خاطره از لایِ تو بود ، تو بود

بود بود ، هست سراسر سراسر ، سر سراسر

سرایمه آ سیمه سر ، سینه سرد نیست علی

شکاف به سقف زدی ، با هندسه ی زمین

بهشت علی جان علی شمس علی


زیرصوت | صدای زیر زمین

باغ ما پرچین داره ، میوه شیرین داره

فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه

بیدستان اسم کوچه خیابونی بود که من بزرگ شدم

تمام چیزی که هستم

صُوَر فلک زده ی گل گون داشت ، من از مدرسه به خانه

واژه گون آگون (وارون) شد ، من خانه به جدول

کودک بی نظمی که گَلوگاهش ملی و مدام کشیک پرچین در اون میدید

بیا صفیر دهقان ملّی

آبی روپوش بود دبستان فولادیِ آجری

رادیو گوش میده مادر مدرسه خانوم گیلانی

اما أ خروس خون بوی گنده دُروس موند رو کتم

که فرو نرفت تحصیلات تا بوق سگ

که جمعم کنن با ارفاق أ کفِ خیابون بیدستان

اواخره دهه ی هفتاده پر از سوژه

که زیر عنوان فارسی نوشتم

قسم به کوچه ی شاملو میخرم جهانو

زدم با پونز به سینه ی دیوار

ی از کتاب خونه کار من بود

آتیش زدن باغ دایی باقر کار من بود

بوی گوگرد توو مه لذت زمستونی خواب من بود

دارا المجانین (کتاب) نسل چهار بعد انقلاب

تا حد انفجار پُره از مشت پلمپه

دست زُمخت دولت کشیده شده به لُپه اختناق (خفگی)

نفس راحت توو آغوش گرم اغتشاش

فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه

فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه

میرم تا کره ی خاکی پهن بشه مثل زیر انداز

لقمه بگیره اوس کریم بگه رخ زمین ننداز

به جمع ما خوش اومدی

ولی چون که ترش رو نشی نگن خورد توو سری

تا توون (تاوان) ندی ، جولون بعدیت نوشتن از هر چیز و ناچیزه

یا هر مکان و زمان ، پس پای تخته ی سیاه به حکم مبصر

ادبیات رو پاره وقت میدادم ، تغذیه

گفتم شاید دنیا تووی تن متجلی شه

اتوبانها رگ ، نقلیه سلول و قلب هم که میدون تف به مشق جبر

اشک شب رو کاغذای خط به خط تلخ

تنبیه و تمرین و تحصیل ، با ترتیب یا بدون ترتیب

گفتن بین کیا رستمی (ایهام) ؟ گفتم خوب ها بد ها

شور مضاعف بی جار و جنجال

منم منم در میزنم ، لرزش دل بعد رگبار

فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه

فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه

بشکن ببین چه تیزه ، سرخ میشه زبون آدم زبون

حافظ توراتی یا زبور (کتاب آسمانی داوود)

انزوا طلبی یا اهل کلنی زنبور

یا مورچه ی پیِ شهد انگور

ولی من منتخب رفقام

گلوگاهی با عدل ، انجام وظیفه نظم چریکِ توو صفه

واستا دم آبخوری آب خنک توو کانونه

اصلاحس که میکنه فساد و تربیت

دُم بده ت قُلدر ، چماق دار مفت خور

انتظامات گ*ه خورد ، پروتکل الحاقیه ثلث دوم شدم

سر تا پا بُنجل

لِکُلِّ مقامِ مقالُ (هر سخنی جایی و هر نکته مکانی دارد) ، کلام الفلفل نبین چه ریزه

شیره جنگل آسفالتیم و جماهیر

سیاه میپوشن به قطر تقویم جلالی

ملی أ ملت میگیره صلاحدید

امضا سفر به کودکی بدون روادید

رو سینه ی دروازه ش با خنجرم نوشتم

فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه


زیرصوت | صدای زیر زمین

کلاغ سیاه قصه برگشت

اون که زد پَر از پشت جلد دفتر

رفت از خواب شهروند و قاب شهر

خبردار ، مرغ سحر خوابید

زیر خروس خوش پَر و نوک بیداری

منقار میدرخشه و تاریکی طلبکار

کلمات نور نمیشه بیهوده دهن باز

تیکه پنیرت رو برده فلک

میشی فلک از دست نده

انار یا آلبالو تَرکه است به زیر کف پا

کلاغ سیاه قصه برگشت

اون که زد پَر از پشت جلد دفتر

رفت از خواب شهروند و قاب شهر

خبردار ، مرغ سحر خوابید

زیر خروس خوش پَر و نوک بیداری

منقار میدرخشه و تاریکی طلبکار

کلمات نور نمیشه بیهوده دهن باز

تیکه پنیرت رو برده فلک

میشی فلک از دست نده

انار یا آلبالو تَرکه است به زیر کف پا

زمین گرده زیر گنبد مینا

چه اونور آب چه ایران ، ببینا

پنجه نکش رو شیشه ی باغ وحش

اسیری شیر ژیان ، توو کاسه داغ تر از آش

قُل میخوره چشمای بینات

بله قربان گوی دی*ث با کروات طوس و طرح کندوت

جای عسل ، اشک حدقات خونی گیرای ملکه

بشین به دیدن تیاتر پوچی

بازیگر منم لوطی ، گویی

با دماغ دراز چوبی

منتظر فشار به دکمه ی آمیزش جون و جنونی

حالا بگرد دنبال مترجم

بین من و تو دریاست

تَوَهم این فاصله زخمه

سر باز کنه چرک خشک نمیشه

یا جون از کف میره توو دَخمه

اگر هم اَ جاشو بده به اِ دِ (دِخمه)

کمرش خمه با ضمّه میشه دو

بگردید دنبال مترجم

بپوشید لباس فرم نو ظهور

مشتی باش و خاکی باش

با نام ماه تولد یا شعار پشت پرده

بخوابید روی مرد روی زن

باهم بدون هم ، جلوی هم یا پشت هم

بدرید پرده ، سرخپوستای عصر جدید

روی شما زرده ، دنیا با شما چند چنده

گور پدر من و شعر

جریان ، کوشش و جوشش

خر چه داند قیمت نقل و نبات

قربون لبات ، تصدق صورت ماهت

وقتی میگی پر از زرق و برقه شبات

قسم به صفحه ی سفید دفتر

که ننگ از چهره اش میباره

وقتی بذارم زمین قلم

قسم به مد روزت

قسم به گل رویت

قسم به حرفای پر ز پوچت

کلاغ سیاه قصه برگشت

اون که زد پَر از پشت جلد دفتر

رفت از خواب شهروند و قاب شهر

خبردار ، مرغ سحر خوابید

زیر خروس خوش پَر و نوک بیداری

منقار میدرخشه و تاریکی طلبکار

کلمات نور نمیشه بیهوده دهن باز

تیکه پنیرت رو برده فلک

میشی فلک از دست نده

انار یا آلبالو تَرکه است به زیر کف پا

کلاغ سیاه قصه برگشت

اون که زد پَر از پشت جلد دفتر

رفت از خواب شهروند و قاب شهر

خبردار ، مرغ سحر خوابید

زیر خروس خوش پَر و نوک بیداری

منقار میدرخشه و تاریکی طلبکار

کلمات نور نمیشه بیهوده دهن باز

تیکه پنیرت رو برده فلک

میشی فلک از دست نده

انار یا آلبالو تَرکه است به زیر کف پا

بار روی دوشت کج تر از اون چیزیه که حتی برسه به خونه

کشیدم یه کلاغ سیاه توو قسمت پاورقی دفترم

خبر نداره شده مخروبه خونه

هنوزم رویای پرسه توو کوچه پس کوچه های این بِیقوله

سنگینی میکنه روی عروجش

اینجا آخر پاییز میشمرن جوجه

فهمیدی یا توضیح بدم خوک گشنه ی سیب ممنوعه

میگن اوست که میداند

پس روح که بی خانه ست

میشینه تووی جسم تو

که غیر قابل ه

حماقت تو به چهل تا کلاغ دیگه

به واسطه ی کلاغ سیاه قصه ی من میشه نَقل مجلس

به زعم من شما نُقل محفلی

گرچه هنوزم نیاز داری به مترجم

خودت رو برای مصرف خودت میدن

اغذیه ی مغزی کم چرب

نیست خبر از لقمه چرب چپ

میزنن زیر چهار پایه ی راست و چپ

یاسین در گوش آشغالای عشق زندگی زالو وار

توویِ این منجلاب خوندن یه ارتکاب مسخره ست

برای تو وجود خارجی نداره هموطن

هم صدا هم پا هم سایه

چرا خبری نیست از فهم این همه همهمه

ببخشید چیزی میچکه از بین لبات

گوشه ی دهنت ، گ*هی که خوردی بیشتر از اعتقاد بشره
بگذریم از این مخمصه

چاه بعدی بِه از چاله ی اوله

قافیه و اوزان مضحکه

وفا کنید به نظم دنیایی که

دم میزنه ازش همنوع بی تبصره

فلک لُعبت باز ، فلک لُعبت باز

خیّام لکنت داشت و الّا میگفت صندوقچه میفته دست عروسکای شورشی

بگذریم ناشیای متعجّب

کلاغ سیاه قصه برگشت

اون که زد پَر از پشت جلد دفتر

رفت از خواب شهروند و قاب شهر

خبردار ، مرغ سحر خوابید

زیر خروس خوش پَر و نوک بیداری

منقار میدرخشه و تاریکی طلبکار

کلمات نور نمیشه بیهوده دهن باز

تیکه پنیرت رو برده فلک

میشی فلک از دست نده

انار یا آلبالو تَرکه است به زیر کف پا

کلاغ سیاه قصه برگشت

اون که زد پَر از پشت جلد دفتر

رفت از خواب شهروند و قاب شهر

خبردار ، مرغ سحر خوابید

زیر خروس خوش پَر و نوک بیداری

منقار میدرخشه و تاریکی طلبکار

کلمات نور نمیشه بیهوده دهن باز

تیکه پنیرت رو برده فلک

میشی فلک از دست نده

انار یا آلبالو تَرکه است به زیر کف پا

دهقان صفیر چریک ملّی


زیرصوت | صدای زیر زمین

[ورس یک]

دیدبان مدار بسته چشم شهر

هاجر

سقف آسمون کوتاه و خاک تشنه لب

کانون عدسی تنگ ، خلق پی حق

نداری خبر قصه از چه قراره تلخ یا قند

تصویر ماه کشیده به مرداب

لجنزار ظاهر وباطن وبا

وبال گردن سراب

سیراب فراخ ترین صحرای گِل به دل ، فساد

خون به شیشه ـَس ، استخون پودر توو هونگ

هنر ناخلف قیچی زد به رُبان

گروگان مشتی شعار

ساختار متزلزل میشه از بنیان

چه فرقی داره وقتی اُق میزنه کسی که شسته گناه

بارون میاد جر جر

هوا سیاه زمین تر

رو گنبد و رو منبر

قطره قطره وانگه دریا

گم شده راه بندر

پروانه ها پر زدن به سوی آب رنگ زدن

تن به تن به تن سفید تر از کاغذ

زُلف سیاه قُمری داشت

حنای دست عمری داشت

حجله ی خونی وقت شب

ابروهای کمونی داشت

پشت خونه ـَش عروسی داشت

یه چیز بگم نخندی

تَجن کجاست؟ ارس نیست

بارون میاد جر جر ، رودخونه ها کمتر

روزها میشه هفت فصل

سه تا سه تا رفت زد ، اُق زیر چشم شهر

خاکشم بقای تو ، نخوندی جرایدو

پایین بیار شمایلُ

[کروس]

زیر سایه ی مداربسته عجین با بازی با روان

خونه ی خاله کدوم وره

از این وره و از اون وره

چراگاه کجاست؟ گاو بشیم سرود بگیم ما بشیم

بارون ببار جر جر

خاله پیرزن راحت بخواب رفتم

مردمک تنگ

ببار ببار جر جر

ببار ببار جر جر

ببار ببار جر جر

[ورس دو]

همه قدقد میکنن ، برو

خاله پیرزن خندید و گفت

روزی از این روزا

روزی میزاره مرغ منم تخم طلا

دیدبان مداربسته چشم تنگ

نظر کرده اُق میزنه زیر لنز که شسته گناه

مدادرنگیاش سرنگه درد میکشه

تفاله ـَس ، خون به بدن کم

رنگ زرد پریده تر از این نیست ، کجاست فصل گرم

شد دیدنی کفاره دار

شنیدنی صد تا یه غاز

نمی ارزه سنار سه شاه

زِهی ناز نفس باد صبا

به دور نیروی محرک شهر طواف

زیر سایه ـَش شبا میمیری صبح شفا

پول بریز به پاش

خوشحالی و شادی و خندون

قدر دنیارو بدون ، دست بزن و پا بکوب

تبلیغات سیّار به روز

تبعیدگاهه زمین

زاده ی زادگی قرنطینه ی کثیف

آفتاب خرج لحیم

به سیاهی قریضه بها میدیم ، اینه خدای ناتنی

چهارپا و دوتا بستن بندیل و بساط

ندارن جایی رو طاقچه کنار شاخه نبات

دور میشن

مردمک بی کورسو

گوشه ای از متن و گرفته سوگ

[کروس]

زیر سایه ی مداربسته عجین با بازی با روان

خونه ی خاله کدوم وره

از این وره و از اون وره

چراگاه کجاست؟ گاو بشیم سرود بگیم ما بشیم

بارون ببار جر جر

خاله پیرزن راحت بخواب رفتم

مردمک تنگ

ببار ببار جر جر

ببار ببار جر جر

ببار ببار جر جر

[ورس سه]

لباس خوش فرم به تن مقام نشست

منطق خلاف جهت فلاسفه ـَس

باز بحث سر میز مذاکره ـَس

بسته عقربه میگذره ، زمان که نه

مردمک باز ، مردمک بسته

طینت بد ، زینت نفس ، عوض کن راه

سیاه سفید نداره فرق

وقتی بوی پول برسه به مشامش سر مزارتن

مردمک بسته یه مشت فرافِکن

سواد کم معلول نیست مشکل فرهنگه

دست کیه معلوم نیست کارگره یا سرهنگه

لباس بدفرم به تن ملت نشست

قسم میخورم ته قصه ـَش شکسته

مردمک گوشه نشین ، کشور به حق

میگن شکم بهتره از بجنگ بجنگ

دیدبان مداربسته چشم شهر

اُق میزنه ، شسته گناه

نداریم طیف رنگ، ما؟ اونا؟ چی میگین شما

شعار شعار

قُمار آب توو کاسه ی دریای بی بخار

دیدبان بی قیل و قال میبینه کی دچاره کی ناچار کی بیچاره

میگرده دنبال سوال


زیرصوت | صدای زیر زمین

[اینترو]

هرکی از هرچیزی بت میسازی

تا پشت هیبتش سنگر بگیره

[ورس یک]

بساز از من یه بُت

با آب و سنگ و سیمان شه در هم بتن

زیرشم بنویس دست نه که چون

رپ فارسی می کشه حسرتشو

گفت نم پس نمیده قلم

چه عرض کنم بگو تنبونشو عوض کنن

حاجت، زیارت، هامارتیا

چک سفیدم تو بازار سیاه

به صرف کبک خروسخون

با مخلفات بُزاق ، راحت الحلقوم

این اثر صنعتِ تا هنر، عقب گرد

یکی مثل تو نیست سوّم شخص جمع

هم خونه، همخونه جاری

خیابون زن بابا همخونی ندارم با همخون

بی نشونم، بشکن حیارو

پتکو بذار دم دستم بگو کار من بود

[ورس دوم]

تراشیدی بُت، بزرگ تر از خود

ساختی صورت کج سیرت جبّار پر از عقده

اون چیزی رو که نیستی خلق کردی

پشتش پناه بگیر با ترفند

سوال جوابِ بی هدفی تو پوست سین جیم

خنثی کننده ی مین بدون سیم چین

زنجیرکن به داربست تکیّتو

تا صاف واسّه کلومت چهار فصل

معرکه ی شعله، گرمابه گلستونه

تا قوت جورکنه بُت میشه طاغوت پودر

کمه تو رویاهات پرواز ، پراکنده یا از پر آکنده؟

شاید هم کچلی گرفته پراکنده

می پره؟ یا که جَلده؟

با این چکش، بشکن

بشکن ، پیدا بشی اَ توو خودت بلکه

[میانه]

توی بتی که از خودت ساختی

خود واقعیت گوشه گرفته

بشکنش ، خُردش کن

تو بتِ من یه بچه ی تنهاست

که عاشقِ عشقه

وقتی بتش خودنمایی میکنه

اون فکر میکنه

یه روز بیدار میشه و

[ورس سوم]

می گفت تنِ تو ظهر تابستونو به یادم میاره

خب شعر تو جلد مردادِ گرم

شوریده سر، پوشیده پر

پا دمِ حوض میزنه له له

لب شتری خونیه به به

بچه ها تو فکر کولی ان از هم

بوی کوکو کو که کوکو کنه

نوک بزنه به ته برنجاش

ندارم قصد انشا

کوه به کوه می رسه جناب

بی شتاب نیم نگاه، چی چرا؟

برهنگی آبرو وجدان عرف و هنجار کلنجار

با اذهان سرانجام پوچ کار توئه

وانمود به وانمود نمود جزره

ما ماه تو خورشید

رادیکال مدّ نظر برای همین سایه شده

نقابتو بشکن، آز و طمع، ریا و حسد

نشست کرده پشت عینک

روحتو صیغل بده با چشمک

آزادی رو عشق است

رسیدی چند قدمیِ ته قصّه ت

[اوترو]

قصّه یه روز تموم میشه

بُتتو بشکن


زیرصوت | صدای زیر زمین

[ورس یک]

دست اصلاحات ، ریش و قیچی

میزنه سر آرایشگر مبدّل زشت و زیبایی

دیو و دلبر این ، زمین عشق آشغالهاست

عاشقالدونی بی قید و قانون

دو دو باباها مامان ها میخوابه

بچه لالا لالا گل پونه بمون خونه

جهان ِ جنگِ

نیست چیزی که توو تلوزیونِ ، رحم سرآغاز مرگِ

معراج توپولوف توو آسمون ایران

یا رییس دولت سیاه و کاخ سفید

یا بازده چین ، جیرینگ جیرینگ

دلار و یورو ، ریال شلینگ

به جیب کی ریخته شد ؟

وضعیت بی ریخته خُب فقط به دهنه بُزه ـَس شیرین

یا آرمان ساختگی پری بلند و شهر نو

یا وکیل باغ ارم یا امیر حمام فین

غزل سروده ی وهمه

شرّ بلده بچه ، اینجا قبل ختنه

تن اولیا رخت عزاست محل منطقه اس ، مدرسه قلعه

فصل دِرُوِ گندم ، حَرصِ مردمِ

بدست خود ، غَرض از ظلم

تقدیم قربانی به سطلای شهرِ

زباله از طلا به مس بازیافته

پس مسگر و کیمیاگر قانع

نزن توو سر گیرنده ، فرستنده خارج از دور شد

اخبار برفکیِ ، تهران راضی به بارش اسید

آفتاب ، قهرِ ، باما

بزرگ شدیم با اشک و خون

فشنگ توو خشاب گَلو

داد و فریاد بیخود و پند پوچ

روایت چای و نعلبکی ، یاسینِ در گوش

[کروس]

سر به زیر به هوا به تووی ، بی های و هوی

چاه عمیق شده منجر به نیستِ آب

خشکسالی دروغه با غرور میگفت

کسی که بلده راه رانت و خوب

سر به زیر به هوا به تووی ، بی های و هوی

چاه عمیق شده منجر به نیستِ آب

خشکسالی دروغه با غرور میگفت

کسی که بلده راه رانت و خوب

[ورس دو]

دست به گریبان شهر پاره کردیم پیرهن

بین مُفت خوری که میومد و لاشخوری که می رفت

گیاه تصنّعی ، جونور آهنی

نیمکت دولتی ، جوون با پنیر ، نون و سبزی

پشت کار ، تَه نشینه کمر

رسوب کرده غیرت

رسوم عینک رو چشم حسود

بترکه که نمیتونه کنه تجسم

میخونه با ساقی بی ساغر

یا آبی بی آبی رنگ و وارنگ

سیاه ارغوانی مایل به زرد تهوّع

یا چهار دیواری اختیاریِ جنازه

به لطف شهردار پسماند مکانیزه

یا دستمال سبز متبرّک

به سر آقازاده ی لس انجلسی

چنین گفت لقمان حکیم

پای تیر چراغ فلزی بمیرم بهتره تا باشم دمخور یه قرتی

پُرم از نفرت مثل زن و مرد افغان

دنبال انتقامِ مزار و هزار و بَدَخشان ، قندهار سرافراز

منتظر جنگ قبل صلحن

تا جای گلوله بره به احتزاز ، افتخار

نکنه خوبی واسه قصه هاست؟

مظلومها خوابن با چشم باز

هرکس پیِ حقّ یه خط مشیِ گرفته

تا مُچ دستها به حنا ، رنگ قِصَص ؟

راه بندونه میگی برقص ؟

با انقلاب انتحاریِ اروپا

جعبه های سیاه و شُنود ها

ندارن اتفاق ولی بهم متصل

جهان زباله دونی تاریخ ،جهنم جای دیگه

ورق برگرده پاره میشه

مگر اینکه دست یک به دو فرو کنی و بگی خارجیِ

[کروس]

سر به زیر به هوا به تووی ، بی های و هوی

چاه عمیق شده منجر به نیستِ آب

خشکسالی دروغه با غرور میگفت

کسی که بلده راه رانت و خوب

سر به زیر به هوا به تووی ، بی های و هوی

چاه عمیق شده منجر به نیستِ آب

خشکسالی دروغه با غرور میگفت

کسی که بلده راه رانت و خوب

[اوترو]

مصلحتی بذله فرو میره به جیگر ملّت

پرونده خوان هشتم

مورّخ سیزده هزار و نهصد و پنجاه ریال غبار روبی میشه

چندتا مخنّث (بی غیرت) شِبه دهه شصت هفتاد شهر فرشته ها

که نباید بهت خط بدن اخوی

بعنوان عاشقال تقدیم شما

فدای کبودی گوش چپت

صفیر ، چریک


زیرصوت | صدای زیر زمین

????اینترو(جنگل آسفالت)
????دیده و دل
????اختلاف
????من وایستادم
????اینتروداکشن
????قانون
????وطن پرست
????اون منم
????برپا
????زندان
????هرطور شده میگم

 

جهت دانلود آلبوم بصورت کامل و تکی در دو کیفیت مختلف به ادامه مطلب بروید.


زیرصوت | صدای زیر زمین

هر طور شده ميگم
حرفايي که تير چراغ برق داره
علافي که چيته چرا رپ داره
به جامعه خيابون و مردم
نه يه کم خيلي
نه يه کم خيلي
علاقه مندم
که شرايط هرچند
سخت باشن من بازم افکارم
رو روي کاغذ بيارم
اينا نه دست سازن نه از مخ کس ديگست
اينا اسبابن اگه کمه توضيح
من يه نمه فوري
از يه ذره طوري
ميگم تا بگيري جامعمون اصلا بده
کمي شرمندم چون که وقتم کمه
همه سيگاري
با زن و بيکاري
بازم تو جووناي مملکت داره بيداد ميکنه
تابلوئه چرا من بگم؟
ببين چيه که تفريح سالم پنيره
باور نداري ؟ تفريح سالم همينه
با يه نگاه و يه تشخيص ساده هم ميشه فهميد
که تو مخ جوونا عقل نيست
وضعيت حاده
اميدوارم بفهمي


هر طور شده ميگم
از رو نوشته ها
هر طور شده ميگم
همه اين آهنگو گوش کنين چون که
هر طور شده ميگم
نوشته ها
هر طور شده ميگم
همه اين آهنگو گوش کنين چون که
من يه جوون ايرانيم که زير فشار هستم
واسه همين کلمات ميره به کار تا حرفامو بزنم
تو ميشه يه بار حوفامو گوش کني ؟
در عين حال درکش کن
اگه هستي عين ما
ما کلي مشکل داريم
پسر غير کار
ما تو يه پرورشگاهه به اسم خيابون
بزرگ شديم و وحشيمون کرده
بي ناموس که الان با ما بده
چرا خوبه با کاسب
يد هميشه به جا
پوله يا واسط
چيزه ديگه هم مردم به هم لطف دارن
معلومه ميگم آره اگه اس باشم
تو چيزي ميدي چيزي ميگيري تيريپ اينه
ما حرفو با رپ ميزنيم تا بينيم ميشه
خريداري واسه ي حرف حسابي
پيدا شه گوش کن مرد حسابي


از رو نوشته ها
هر طور شده ميگم
همه اين آهنگو گوش کنين چون که
هر طور شده ميگم
نوشته ها
هر طور شده ميگم
همه اين آهنگو گوش کنين چون که
منو مست گرفتن با خون روي دستم
چند ثانيه بعد دستبند روي دستم
برخوردم قصدم
که دورم از هر گناه
ولي من اين موضوع رو از سر
چند روزي چندين بار
تعريف کردم
اما اين بار
واسه تو ميگم
قضيه ناموسيه
و الا کيانوش آدم آروميه


من يه جوون ايرانيم غيرت دارم
مثل بقيه نيستم که قيمت دارن
خير از يادم نميره ساده
رپ واسه جامعه بهينه سازه
واسه همين حرفامو اينجا زدم
پس ايرادي نگير اين بارم ازم
ما پسر خوانده هاي پدر خوانده ايم
به حرف من گوش کن يه در خواسته اين


از رو نوشته ها
هر طور شده ميگم
همه اين آهنگو گوش کنين چون که
هر طور شده ميگم
نوشته ها
هر طور شده ميگم
همه اين آهنگو گوش کنين چون که


زیرصوت | صدای زیر زمین

منو چپ چپ نگاه نکن عمدا
میخوای بیام حتما من باعث شر شم
تو با چند شر خر
اینو داری در سر
تا که حالی از من
بگیریو شر کم کنی
در شکم طوری که با اطمینان فاصله اونقد کمه که یه واحد میخوام
من اهل عملم بعد عربدم مساله علناً نه بعداً کسی نیست که نداشته باشه اثرم
من اصلاً نمیخوام کم بشه فاصلم
منو تحریک نکن چون یه قاتلم
شده تیکه تیکه شم از شما یکی میمیره
یکی داره شماره 110 رو میگیره
صدای آژیر میاد کوچه رقص نور داره
تو به کلان میگی که این قصد جون داره
تا یه سر بچرخونی سروش نیست دیگه
یه کلان دنبالشه و داره ایست میده

من زندان نمیخوام برم
بگو چرا داری منو هل میدی
من زندان نمیخوام برم
پس چرا داری منو هل میدی
من زندان نمیخوام برم
پس چرا داری منو هل میدی
من زندان نمیخوام برم
پس چرا داری منو هل میدی
من زندان نمیخوام برم
پس چرا داری منو هل میدی
من زندان نمیخوام برم
پس چرا داری منو هل میدی


زیرصوت | صدای زیر زمین

«ورس۱»
خشابو پر کرد ، مغزش درگیر
فندکه زیره سیگار یه حالته منگی
میزنه بیرون عاشق کوچه پشتی
میگه زیره لبش گور بابای هر چی تقدیره
لای تقویمش نداره روزه خوبی
بجا چوب لا چرخ چرخ لا چوبی
اون چند قدم میره جلو میبینه هدفشو
میگیره طرفش گلوله ها شلیک نفسشو
میگیره اون میره بالا بالا ضربان قلبش
فکر میکنه که جنگه داره بدنش ترکش
کرده بدنش ترکش خلافش حشه
روحشو خودشه رو هواست و نعشه
ویالون ورزششه
نباید خسته بشه
لوتیه منطقشه
بدونه منطقشه
جان فدا مغز طلا شاهه همه وطنا
پهلوان اسمش حکه روی همه بدنا
«کورس»
گالمیشام قرانلیخ لاردا من
ساتمیشام جوانلیخ داردا من
غرق اولدوم دریا دا بو دنیا منی
قوجاتدی روحوم هاردا هن؟
گل دنیانی ترک الیاخ
سینان اورییمیزی دع برک الیاخ
اورح دع سولزری درک الیاخ
دنه دنه دنه روحوم هاردا هن؟
«ورس ۲»
ایستیرم اوچام گدم بی گوش کیمین اوزاخ یره
ته دولانام حسرتینن عاشق اولاخ وصلتینن یاتما اویان دور ایاغا نفرتینن سسله بیده دو اولاخ آرزی اومود ایشیخ سیخان کولگه لره سولمیاخ قونشی سویاخ قاریشمیاخ اوزگه لره یتیشاخ گدیخجان سویلاخ سودیخجان آینا گوردی آغ توکومی روزگار قشدیخجان یازمادیلار بختیمی یورگون قلمیم یازدی منه
دنه نفرت خزانینان ددیغین یازدی منه
غم ایشیغیم دوشدی گوله چاره سیز سولدی گولوم
سیندیرین قلبیمی آه و ناله لر آزدی منه
گورمدیز گوردوغومی گوزده گیلم گوردی بونی یازمادیز یازدیغیمی الده قلم یازدی بونی
قلمیم دوشدی یره یازامیر آرتیخ غمنن
باغلادیم دفتریمی امضا الف سهندینن یازدی بونی


زیرصوت | صدای زیر زمین

«ورس۱»
خشابو پر کرد ، مغزش درگیر
فندکه زیره سیگار یه حالته منگی
میزنه بیرون عاشق کوچه پشتی
میگه زیره لبش گور بابای هر چی تقدیره
لای تقویمش نداره روزه خوبی
بجا چوب لا چرخ چرخ لا چوبی
اون چند قدم میره جلو میبینه هدفشو
میگیره طرفش گلوله ها شلیک نفسشو
میگیره اون میره بالا بالا ضربان قلبش
فکر میکنه که جنگه داره بدنش ترکش
کرده بدنش ترکش خلافش حشه
روحشو خودشه رو هواست و نعشه
ویالون ورزششه
نباید خسته بشه
لوتیه منطقشه
بدونه منطقشه
جان فدا مغز طلا شاهه همه وطنا
پهلوان اسمش حکه روی همه بدنا
«کورس»
گالمیشام قرانلیخ لاردا من
ساتمیشام جوانلیخ داردا من
غرق اولدوم دریا دا بو دنیا منی
قوجاتدی روحوم هاردا هن؟
گل دنیانی ترک الیاخ
سینان اورییمیزی دع برک الیاخ
اورح دع سولزری درک الیاخ
دنه دنه دنه روحوم هاردا هن؟
«ورس ۲»
ایستیرم اوچام گدم بی گوش کیمین اوزاخ یره
ته دولانام حسرتینن عاشق اولاخ وصلتینن یاتما اویان دور ایاغا نفرتینن سسله بیده دو اولاخ آرزی اومود ایشیخ سیخان کولگه لره سولمیاخ قونشی سویاخ قاریشمیاخ اوزگه لره یتیشاخ گدیخجان سویلاخ سودیخجان آینا گوردی آغ توکومی روزگار قشدیخجان یازمادیلار بختیمی یورگون قلمیم یازدی منه
دنه نفرت خزانینان ددیغین یازدی منه
غم ایشیغیم دوشدی گوله چاره سیز سولدی گولوم
سیندیرین قلبیمی آه و ناله لر آزدی منه
گورمدیز گوردوغومی گوزده گیلم گوردی بونی یازمادیز یازدیغیمی الده قلم یازدی بونی
قلمیم دوشدی یره یازامیر آرتیخ غمنن
باغلادیم دفتریمی امضا الف سهندینن یازدی بونی


زیرصوت | صدای زیر زمین

[قسمت اوّل]

شهر فرنگ از همه طرح و رنگ با قیمتهای کم

حاجی ارزونی بخر

صورتهای رنگ و وارنگ

سرخاب سفیدآب به صورت

هفت قلم آرایش، گاو ابلق، رنگین کمون هفت رنگ

خاکشیر و رنگینک واسه بُنیه بعد بازی هفتسنگ

بخر و ببر خونه دار و بچه دار

پیر سرپا، جوون سرحال، زنبیلو بردار و بیار

چون، خر ما از کرّگی دم نداره

سیاهم

بی رنگ و بی نقاب، کارگر سینه چاک

برو بزار باد بیاد، حق منه زیر پات

گربه رقصون میشم، نخ میگیرم نخ میدم، ارباب طناب ننداز دور دست و پام

تا بفهمم کجام

دست راست و آزاد کن که بدن اعمال تورو دست راست

قر میدم میرقصم، ببین ازت میترسم

میگی کارکن کارکن، لعنت به این کالبد، پشت گردنم بارکُد

اگه زن منم حال کن با پایین تنم

اگه مَردم که جای تَرکه نشسته پشت کمرم

لَ لَ لَ شعرم بلدم لَ لَ لَ قیچی بزن به پای چپ نیست به ضررم

بند هر طرفم خب اینم اشک شوقِ

خیس نمیشه مُژه، ببار آب توبه س

نون سر سفره س، قوت کمه محرز

ولی راضی به این لقمه م، رها آویزونم از دو وجه

[همخوان]

برقصون عروسک خیمه شبم

با گچ خونه بکش رویامو نقش بزن

با هرسازی محاله لی له نرم

وگرنه نخ نده میام هی به عقب

[قسمت دوّم]

از اوّل شخص مفرد به راوی، قصّه رسید به جایی

که سیاه میخواست بشه آبی، یا شایدم سفید

با هرلحظه ای که میگذشت دل به دریا میزد، بیشتر

نقشه میچید بنام آزادی واهی

مگه نه که کاچی بهتر از هیچی

بند دست و راست و پای چپ قیچی

زده شد اشک شوق از چشمهاش بارید

هیچوقت گریه نکرد باری به هرجهت بادی وزید

میخواست رو دوپا بایسته مثل طفل نوپا

خدا بِبُر دست چپ نویسنده اگه ارباب پاره نکنه بند دست چپ بنده

از راوی به شخص بنده، سیاهم نگاهم نمیکنن با خنده

روم زرده، معلومه یا که نه

همیشه عزادارم کسی نداره داغ من

نخ نماست لباسم، بند دست چپ و باز کرد

پای راست و میکشه عقب

بدنم روهواست، مهربون ترینشم به من رو نداد

حتی ماهی که رنگی رنگیه پولکاش

مذهبم اجباری، زبونم زبون سرخ، سرمایه دار با جیب پر

زندگی میکنه مفت ولی من … با اینحال بازم شُکر

پای راست و آزاد کن، کلام آخره

پابوسم دستبوسم، دین من این باوره

[همخوان]

برقصون عروسک خیمه شبم

با گچ خونه بکش رویامو نقش بزن

با هرسازی محاله لی له نرم

وگرنه نخ نده میام هی به عقب

سیاه هیچوقت گریه نکرد

هیچوقت

[قسمت پایانی]

بُرید نخ پای راست و تُهی از دغدغه

بعد آسمون بارید

کثیفی و شست از صورت سیاه

پایان شب تاریک


زیرصوت | صدای زیر زمین

[ورس یک]

صلح زنگ تفریح میون دو جنگ

زیرِ نیمکت چشم بذاری رو خوابِ موشک

خون گلو رو گاهی ، خون

مهمونِ نامحرم بی امون مایی

چشم بذار قایم شم ، چشم بذار رو بالشتک

پیدام کنی خواهشا ، سیرآبم کن تا تشنه ام

از کریم خان بگیر تا نمره ی هفت

فعلی که نمیشه صرف

رفت رفت رفت ، دق کرد

راه نمیده بدون قید و شرط

من ، پشتِ ویرگول گیر کرد

علی علی علی ، نمایش شور علی

رقص پرچم علی

وصلت مصراع با مصراع شعر تووی بیت اول علی

نثر روی ماه علی ، شرار گونه ها علی

رفیقِ بوسه ها علی ، کبریت به بوته ها علی

دهن به دهن ، سینه به سینه

دوشادوش تا وقتی خون توو رگا بمیره

اتاق سیاه و پنجره سفیده

قلم مصوره تا حنجره بگیره

[ورس دو]

بدم دَم بدم بشه زمزم تشنه ی تشنه ی رهائیم

زمین زندانه ، زندان تن توو لحظست

فرسنگ ها راه میرم و میشم کج فهم تر

شاید قطرم وصله به دریای وعدت

بدم دَم بدم بشه زمزم تشنه ی تشنه ی رهائیم

زمین زندانه ، زندان تن توو لحظست

[ورس سه]

مسافر نیست به نیست نه

مسافر چیست به چیست نه

مسافر هست به هستم مهم تاثیر رو موقعیت هاست

خطا جایز نیست ترس میگذره با شتاب

چشم به هم بذار میرسه وقت وداع

مرثیه عه هزینه چی چرا چون

تیتر قرمز و لکه های بی انتها بود

بزن ببر ، بشو بکن

فعل میشم هر اما و کاش و اگر هزینست به تجربه

دسته ی کلاغای عزادار هندسی

مشغول به مردگی ، به دو به دو به هفت

نقطه چین چینه دامن آسمون

منم جان شمس ، زهر و پادزهر منم

فقط جای رفیقامون که نیستن خالی هم منم

منم منم منم منم

مکن ای صبح طلوع ، منم

منطقِ بی زبون ، حرکت بی امون

دسخط آبرو ، دوم آذر منم

چهارشونه ی لاغر ، اول شخص مفرد

قصه ی اشک و لذت ، منم منم منم

منم من ، دیوار دیوار دیوار مکعب

شکستنی تر از ایناست

نشون بده چند مرده حلاج داری پشتِ دست

ساحل نمک گیر کردی به خوشه وصل

پر بکش ، کلاغ پر ، تویی ، سفید پوشیده گر

زمینِ سلامت

[ورس چهار]

میگه مردگان این سال ، عاشق ترین زنده ها بودن

بودن؟ هستن رفیق بگرد هست ببین

آژیر قرمز و آبی ، آزیر امضای چنگ به خاک

نه مثل قصه ی یه برف و ردّ پا

بزنیم دست و پا ، بکنیم گرد و خاک

برگ و باد برقصن هر چند دارن کم و کاست

بیا جهانو فتح کن دیگه راحته

چاقو که نیست کاغذه

چاقو که نیست ، خیس بشه تیز نیست

لنزو بکش بالا روی بینیت

نه حرفی هست نه استعاره

با تیراژ هزار تا استخاره

سادست به قولِ خودت رسولی

من هنوز گیجم گیج دردِ کبودی

جراحت فلز یه پوست پاره یِ ماشین

نور به ستاره پاشید نقش اول بازی

آشناست تاب به دست و دستا به وضوح

شکسته نویسی از افعالِ تو بود

تو بود ، به امضای بی رنگ دستای شعور

زاویه ما خاطره از لایِ تو بود ، تو بود

بود بود ، هست سراسر سراسر ، سر سراسر

سرایمه آ سیمه سر ، سینه سرد نیست علی

شکاف به سقف زدی ، با هندسه ی زمین

بهشت علی جان علی شمس علی


زیرصوت | صدای زیر زمین

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آهنگ جدید گله از من نکن دانلود آهنگ های جدید پرطرفدار 98 ایرانی و خارجی فروشگاه بلبرینگ و تسمه دانلود رایگان فیلم با لینک مستقیم اجناس فوق العاده جزوه سرا تائد محمد رضا رحیمی پور سایت فان سیتی